نوشته شده در دوشنبه 88/2/28ساعت 1:15 عصر  توسط قطره ای از دریا
( رجالٌ لا تلهیهم تجارةٌ و لا بیعٌ عن ذکر الله و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة لا یخافون یوما ً تتقلب فیه القلوب و الابصار ) سوره مبارکه نور آیه 37 دبیرستانی بودم یادم نمیاد کلاس چندم ، رفته بودیم اردوی کشوری . می خواستند ما رو ببرند دیدار با آیت اله بهجت . قرار بود یک ساعت قبل از اذان اونجا باشیم . اما طبق معمول بعضی از بچه ها سر قرار از حرم بیرون نیومدن . چقدر تو دلم غر میزدم . اه از دست آدمهای بد قول و بی نظم ... وقتی رسیدیم منزل ایشون یک ربع به اذان بود . مسئول دفترشون گفتند : دیر کردید ، منتظرتون بودند الان آقا دارن میرن مسجد . به آدمهایی که باعث این تأخیر بودند نگاه می کردیم ، ولی خوب دیگه نمی شد کاریش کرد . رفتیم مسجد ، گفتیم حداقل نماز ایشون رو از دست ندیم ، بین نماز شروع کردند به صحبت ، گفتند بخاطر دانش آموزانی که امشب اینجا مهمون هستند ، یه کتاب هم بهمون هدیه دادند ، چقدر خوشحال شدیم . نماز ما کجا و نماز ایشون کجا !!!
و امروز که زمین یکی از برترین های خود را از دست داد . دوست ندارم رفتن ایشون رو باور کنم . نفس ایشون و افرادی که مصداق این آیه هستند برای ما نعمت و مانع از نزول عذابند ... روحشون قرین رحمت الهی و درجاتشون در اعلی علیین ، ان شاءاله. این ضایعه را به مقام عظمای ولایت و دوستان تسلیت عرض میکنم .
* گفتم : چرا خدا هر فردی رو بیشتر دوست داریم ، زودتر ازمون میگیره ؟ گفت : اوه 96 سالش بود . گفتم : اما من یک روز هم درکش نکردم !